عشقانه ها
سایت تفریحی فرهنگی مذهبی دانلود و...
نويسندگان
لینک دوستان

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان عشقانه ها و آدرس ela86.com لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





پيوندهای روزانه

[ شنبه 18 شهريور 1391برچسب:, ] [ ] [ ali ]

 پلاك شناسايي او «يا حسين» بود ...
شهدا را بچه‌هاي خودمان در منطقه شلمچه عراق در حضور عراقي‌ها كشف كرده بودند و تحويل عراقي‌ها داده بودند تا در مراسم تبادل، به طور رسمي وارد خاك كشورمان كنيم. 
اسامي شهدا مشخص بود. روز مذاكره كه روز قبل از تبادل در شلمچه صورت گرفت، ژنرال «حسن الدوري» رئيس كميته رفات ارتش عراق گفت: چند شهيد هم ما پيدا كرده‌‌ايم كه تحويلتان مي‌دهيم و به فهرستتان اضافه كنيد. يكي از شهدايي بود كه عراقي‌ها كشف كرده بودند، گمنام بود. هويتش معلوم نبود. سردار باقرزاده پرسيد: از كجا مي‌گوييد اين شهيد ايراني است؟ اين شهيد هيچ مدركي دال بر تشخيص هويت نداشته! پاسخ عراقي‌ها جگرمان را حال آورد و هويت شهيدانمان را هم به عراقي‌ها و هم بار ديگر به ما يادآور شد. ژنرال بعثي گفت: همراه اين شهيد پارچه قرمزرنگي بود كه روي آن نوشته شده «يا حسين شهيد». از اين پارچه مشخص شد كه ايراني است!
بله، حتي دشمن هم ما را با عشقمان به حسين(ع) مي‌شناخت.

[ شنبه 18 شهريور 1391برچسب:, ] [ ] [ ali ]

 امام صادق (ع) فرمود:

دل ها چهار اعراب (حالت ) دارند: رفع (اوج و بلندى )، فتح (فراز)، جرّ (سقوط و پستى ) و وقف (ايستايى و از كار ماندن ). 

پس رفع (اوج ) آن در ياد خدا بودن و فتح (فراز) آن خشنودى از خدا و تسليم اراده او بودن و جرّ (سقوط و پستى ) آن در توجه به غير خدا و تباه كردن عمر در هوس هاى دنيايى و وقف (ايستادن از كار ماندن ) آن و حرمان از نعمت هاى دنيا و آخرت ، در غفلت از حضرت احديّت است . 
آيا نمى بينى پس از آن كه بنده اى خالصانه و به بزرگى ، خدا را ياد كند و به ذكر او مشغول شود، هر حجابى ميان او و حضرتش برداشته مى شود؟

چون بنده اى تن به قضاى الهى مى سپارد و به خواسته او راضى باشد، به تحقيق كه دل او به شادى و سرور گشايش يابد و درهاى آسايش و آرامش بر او گشايش يابد و درهاى آسايش و آرامش بر او گشوده شود. و چون (پس از دل مشغولى به امور دنيايى ) به ذكر احديّت بپردازد، تاريكى دل را در روزهاى غفلت از حضرت احديّت ، عيان بيند،

گويى كه خانه اى تاريك ، ويران و بدون مونس بوده است ، چرا كه غفلت از ياد حق ، دل را مى ميراند وتاريك مى كند.

وچون پس از دوام ذكر و ياد خداوند از او غفلت ورزد، ((وقف )) پذيرفته (متوقّف شده ) و محجوب از عنايات الهى گشته و قلبش قساوت يافته و از زمانى كه از نور تعظيم الهى دورى جسته ، دلش به تاريكى گراييده است .
 
علامت رفع (بلندى ) قلب سه چيز است : همراهى با فرمان الهى ، عدم مخالفت با آن و اشتياق دايم در بندگى و پيروى از فرمان خداوند.
نشانه فتح قلب سه چيز است : توكل بر خداوند، راست گويى، و يقين به تمام آنچه پيامبران آن را براى هدايت انسان ها آورده اند.
  
علامت جرّ (پستى ) سه چيز است : خودپسندى ، ريا و آزمندى .
وقف (ايستايى ) را نيز سه علامت است : از ميان رفتن طعم بندگى ، درنيافتن تلخى گناه و رعايت نكردن حلال و حرام در خوراك ، و پوشاك و...
 

 

[ شنبه 18 شهريور 1391برچسب:, ] [ ] [ ali ]

1- شاید مشکل از خود رسانه‌هاست. ایراد رسانه‌هاست که آن‌قدر فوتبالیست‌های کم‌کیفیت را بزرگ کرده‌اند که حالا نمی‌توانند آن‌ها را جمع کنند. از بد روزگار، بازیکنانی که آن‌قدر کوچک و ناکارآمد شده‌اند که از پس اردن هم برنمی‌آیند، خود را ستون‌های این فوتبال می‌دانند. بازیکنانی که نمایش کسل‌کننده‌شان در لیگ برتر روی اعصاب جامعه راه می‌رود، آن‌قدر اعتماد به نفس پیدا کرده‌اند که فکر می‌کنند قشری از جامعه از کنار آن‌ها نان می خورند، غافل از این‌که خود آن‌ها هستند که از بیت المال پول‌های میلیاردی درمی‌آورند.

2- بازیکنان تیم ملی، رسانه‌ها را تحریم کرده‌اند. شاید به این دلیل که می‌خواهند ثابت کنند اگر آن‌ها حرف نزنند، مردم هم روزنامه‌ها را نمی‌خرند. این اوج اعتماد به نفسی است که مثل خوره به جان فوتبالیست‌های ما افتاده است. یادشان رفته وقتی عابدزاده از فوتبال خداحافظی کرد، تیراژ هیچ روزنامه‌ای کم نشد. یادشان رفته که وقتی ناصر حجازی با آن همه محبوبیتش از استقلال رفت، هیچ روزنامه‌ای تیراژش پایین نیامد.

کنار هم قرار دادن فوتبالیست‌های فعلی با امثال پروین، حجازی، دایی و عابدزاده، قیاس نابه‌جایی است، اما حتی روزی که آن‌ها هم فوتبال را کنار گذاشتند، کسی عادت روزنامه خریدن را ترک نکرد. کسی نه روزنامه‌ها را تحریم کرد، نه اخبار ورزشی را.
3- فوتبالیست‌های تیم ملی خیلی روی عادل فردوسی‌پور زوم کرده‌اند و اخیرا هم در اردوی تیم ملی گفته‌اند اگر فوتبال نبود، او باید گزارشگر شطرنج می‌شد. اولا که گزارش کردن شطرنج هیجان بسیار بیشتری نسبت به گزارش کردن این لیگ دارد. دوما فوتبال نمی‌تواند نباشد. شاید این فوتبالیست‌های بی‌کیفیت می‌توانستند نباشند، اما خود فوتبال نمی‌توانست نباشد.

مگر این‌که این فوتبالیست‌ها خود را ستون‌های فوتبال بدانند و نبود خودشان را برابر با نبود فوتبال فرض کنند! حتی مهدی مهدوی‌کیا هم برای دفاع از فوتبالیست‌ها در مقابل مدال‌آوران المپیکی، این سوال را پرسیده که «اگر فوتبال نبود، رسانه‌ها چند درصد مخاطبان خود را از دست می‌دادند؟» سوال، سوال خوبی است! فقط به این شرط که در پاسخ به این سوال، همه جوانب را در نظر بگیریم.
در مورد رسانه‌ها، اگر فوتبال نبود، از همان ابتدا روی رشته‌های دیگر زوم می‌کردند و به ورزشکاران آن رشته‌ها بها می‌دادند؛ رشته‌هایی که بعدها می‌توانستند برای ایران مدال المپیک بیاورند.

اما فوتبالیست‌ها چه کار می‌کردند؟ اگر فوتبال نبود، چطور می‌خواستند ماهی ۱۰۰ میلیون تومان پول دربیاورند؟ اصلا ماهی ۱۰۰ میلیون هم نه، چگونه می‌خواستند ماهی ۲ میلیون تومان پول دربیاورند؟ با این سطح سواد، این فوتبالیست‌ها می‌خواستند در «جامعه بدون فوتبال» چه کاره شوند؟ فوتبالیست‌های لیگی که متوسط سوادش زیر دیپلم است، در «جامعه بدون فوتبال» آیا می‌توانستند بیشتر از ماهی یک میلیون تومان پول دربیاورند؟ اگر فوتبال نبود، عادل فردوسی‌پور تمام وقت به عنوان استاد دانشگاه شریف کار می‌کرد، اما فوتبالیست‌ها می‌خواستند چه کاره شوند؟

فوتبالیست‌های میلیاردی لیگ ایران تا حالا این سوال را از خودشان پرسیده‌اند؟ فوتبالیست‌های مکتب شاهین، اگر فوتبالیست بودند، حداقل لیسانس هم داشتند. جعفر کاشانی اگر فوتبالیست نمی‌شد، در وزارت امور خارجه کارش را می‌کرد و نیازی هم به مزایای فوتبالیست شدن نداشت. اما فوتبالیست‌های فعلی، جز فوتبال، آن هم فوتبال بی‌کیفیت، هیچ کار دیگری بلد نیستند و اگر فوتبال نبود، خدا می‌دانست چه کاره می‌شدند

[ شنبه 18 شهريور 1391برچسب:, ] [ ] [ ali ]

 

 

ايران از سد ژاپن گذشت


تيم ملي واليبال ايران با برتري 3 بر صفر مقابل ژاپن در زير گروه ليگ جهاني، تنها به پيروزي در يک ست در ديدار دوم براي حضور در ليگ جهاني فاصله دارد.


 

تيم ملي واليبال ايران در اولين مسابقه خود در زيرگروه ليگ جهاني در 3 ست پياپي برابر ژاپن به پيروزي رسيد تا اميدش براي حضور در ليگ جهاني بيش از پيش زياد شود.
در اين ديدار که از ساعت 19 و با حضور 12 هزار تماشاگر در سالن 12 هزار نفري مجموعه ورزشي آزادي برگزار شد، تيم ملي کشورمان در ست‌هاي اول، دوم و سوم به ترتيب با نتايج (25 - 19)، (25 - 14) و (25 - 23) به برتري رسيد تا براي حضور در ليگ جهاني تنها به پيروزي در يک ست در ديدار دوم نياز داشته باشد.
تيم ايران بازي را با ترکيب محمودي، معروف، قائمي، زريني، نادي و ظريف آغاز کرد. 
ديدار دوم 2 تيم يکشنبه 19 شهريورماه برگزار خواهد شد.
تيم کشورمان پيش از اين نيز در مسابقات گزينشي المپيک و جام جهاني مقابل ژاپن به پيروزي رسيده بود.
تيم ملي واليبال ايران براي حضور در اين مرحله از سد مصر گذشته بود.
[ شنبه 18 شهريور 1391برچسب:, ] [ ] [ ali ]

 قهرمان باید پهلوان هم باشد تا در دل مردم جای بگیرد.هنوز مرام آقا غلامرضا تختی و هادی ساعی و بعضی از ورزشکارانی که در مقام قهرمانی پهلوان هم بودند یادمان نرفته.اما امروز نیز با دیدن صحنه های عیادت قهرمانان دیروز المپیک و پهلوانان امروز دل مردم از کودکان سرطانی نشان می دهد هنوز روح پهلوانی زنده است حتی شاید بیشتر از گذشته.

عیادت قاسم رضایی و کمیل قاسمی قهرمانان المپیک از کودکان سرطانی.

ادامه عکس ها در ادامه مطلب


ادامه مطلب
[ جمعه 17 شهريور 1391برچسب:, ] [ ] [ ali ]

ای آشنای درد ما ، مهدی بیا مهدی بیا
ای یاور درمانده ها ، مهدی بیا مهدی بیا
فرمانده و رهبر تویی ، آقا توئی سرور توئی
ای وارث آل نبی، مهدی بیا مهدی بیا
بینم اگر رخسار تو ،بوسه زنم بر پای تو
بر چهره زیبای تو ،مهدی بیا مهدی بیا
مهدی تو هستی در دلم ، نور امیدی سرورم
عنوان کنم راز دلم ، مهدی بیا مهدی بیا
سلطان قلب ما توئی ،درمانده ایم مولا توئی
درمان درد ما توئی ،مهدی بیا مهدی بیا
شمعها همه افروخته ، پروانگانش سوخته
چشمها به راهت دوخته ،مهدی بیا مهدی بیا
ما جملگی لب تشنه ایم ، بی تاب و هم سرگشته ایم
ساقی به تو دل بسته ایم ،مهدی بیا مهدی بیا
اصغر ندیده روی تو ، عاشق شده بر خوی تو
قربان تار موی تو ، مهدی بیا مهدی بیا  

[ جمعه 17 شهريور 1391برچسب:, ] [ ] [ ali ]
اي خدا اين وصل را هجران مكن 
سر خوشان عشق را نالان مكن 
چون خران بر شاخ و برگ دل مزن 
خلق را مسكين و سر گردان مكن
باغ جان را تازه و سر سبز دار 
قصد اين مستان و اين بستان مكن
جمع و شمع خويش را بر هم مزن
دشمنان را دور كن شادان مكن
كعبه اقبال اين حلقه است و بس 
كعبه اميد را ويران مكن
نيست در عالم ز هجران تلخ تر 
هر چه خواهي كن ليكن آن مكن
[ جمعه 17 شهريور 1391برچسب:, ] [ ] [ ali ]

 شما هم وقتی اس ام اس رو اشتباهی به یکی دیگه می فرستین

سکته ناقص می کنین؟!

.

.

.

پسر داییم تو کنکور ۱۰۰تا مونده به آخر شده

بعد داییم شیرینی پخش کرده

به داییم میگم چرا خوشحالی حالا؟

گف آخه فک نمیکردم ۱۰۰نفر از این خنگ تر باشن !


ادامه مطلب
[ جمعه 17 شهريور 1391برچسب:, ] [ ] [ ali ]

 ۱۰ درسی که باید از شکست بگیریم:

۱- واقعاً چیزی به اسم شکست وجود ندارد. بله، ممکن است اوضاع بد پیش برود یا مطابق برنامه ما پیش نرود اما واقعاً چیزی به اسم شکست وجود ندارد زیرا همیشه یک دلیل خوب برای خوب پیش نرفتن اوضاع و درسی برای آموختن از آن وجود دارد. در طولانی مدت، هر اتفاقی که می‌افتد به صلاح شما خواهد بود.

۲- اگر به دلایلی اشتباه چیزی را می‌خواهید، هیچوقت آنطور که شما دوست دارید انجام نخواهد شد.

۳- می‌توانید از این واقعیت بعنوان یکی از قوی‌ترین انگیزه‌ها برای موفقیت در آینده استفاده کنید که اول کار، اوضاع آنطور که شما دوست دارید پیش نرفته است. اگر تصمیم بگیرید که به همه چیز درست نگاه کنید، اشتیاقتان برخواهد گشت.

۴- همیشه و در همه جا پشتکار، تعهد و تلاش نتیجه می‌دهد.

۵- بعد از اینکه چیزی برخلاف میل شما پیش رفت، اگر تصمیم بگیرید که از آن درس بگیرید و توجهتان را به ارتقاء کاری که می‌خواستید انجام دهید معطوف کنید (به جای اینکه خسته و ناامید شوید)، خواهید دید که عملکردتان به طرز قابل‌ملاحظه‌ای بهتر می‌شود و در کارتان پیشرفت می‌کنید.

۶- بعد از شکست، سه کار خوبی که می‌توانید انجام دهید اینها هستند: (۱) دلایل شکستتان را بررسی کنید (۲) درس بگیرید (۳) اگر چیزی است که واقعا می‌خواهید و فکر می‌کنید باید آن کار را انجام دهید، بلافاصله دوباره تلاش کنید.

۷- امتحان کردن، ریسک کردن و موفق نشدن خیلی بهتر از این است که فقط عقب بنشینید و به این فکر کنید که اگر شکست بخورید چه خواهد شد.

۸- تنها نتیجه بدی که شکست می‌تواند داشته باشد این است که انگیزه دوباره امتحان کردن را از دست بدهید.

۹- هیچ نیازی به خجالت کشیدن نیست زیرا همه آدمها در جایی از زندگی خود شکست می‌خورند. فقط شما نیستید که شکست خورده‌اید.

۱۰- خیلی از پیشرفت‌ها در نتیجه یک شکست ایجاد شده‌اند. چیزهایی که دوست دارید را دنبال کنید. چیزی برای از دست دادن ندارید و تازه خیلی چیزهای عالی به دست خواهید آورد.

[ جمعه 17 شهريور 1391برچسب:, ] [ ] [ ali ]

 پرستاری در یکی از بیمارستان‌های استرالیا که ویژه نگهداری از بیماران در شرف مرگ بوده، بر اساس گفته‌های بیماران در آخرین لحظات عمر، عمده‌ترین موارد پشیمانی و حسرت آنان را جمع آوری و دسته‌بندی کرده است. به‌گفتۀ وی، متداول‌ترین مورد پشیمانی افراد این بوده که « ای کاش آن‌قدر سخت و طولانی کار نکرده بودم. »

  
این پرستار به نام «برونی ویر» آخرین گفته‌ها، آرزوهای برباد رفته و حسرت‌های این افراد را ابتدا در وبلاگ خود منتشر کرد. مطالب این وبلاگ چنان مورد توجه قرار گرفت که وی براساس آن کتابی نوشته است به‌نام « پنج پشیمانی عمده در لحظه مرگ ».
«برونی ویر» در کتاب خود اشاره می‌کند که اکثر افراد در لحظاتی که در انتظار مرگ هستند، دید بسیار دقیق و روشنی راجع به زندگی خود و زندگی به‌طور کلی پیدا می‌کنند و کسانی که هنوز عمری برای آنها باقی مانده با توجه به این مطالب شاید بتوانند از تجارب دیگران بیاموزند.
ای کاش شهامت داشتم زندگی خود را به شکلی سپری کنم که حقیقتا دوست داشتم؛ و نه به شیوه‌ای که دیگران از من انتظار داشتند.
این موضوع، یکی از عمده‌ترین موارد پشیمانی در میان اکثر افراد بوده است. وقتی که لحظات پایانی زندگی فرا می‌رسد، بسیاری از افراد به‌ روشنی درمی‌یابند که بخش عمده‌ای از آمال و آرزوهای خود را عملی نکرده‌اند. آنها درمی‌یابند که دلیل مرگ آنها تا حد زیادی به تصمیم‌هایی که در طول زندگی گرفته‌اند بستگی داشته است. سلامت شاید بزرگ‌ترین منبع آزادی و آزادی انتخاب است؛ و معمولا افراد تا زمانی که زندگی آنها به خطر نیفتاده قدر این نعمت را نمی‌دانند.
 ای کاش این‌قدر سخت و طولانی کار نکرده بودم
معمولا بیماران مرد از این نکته شکایت داشتند. آنها دوران کودکی فرزندان و همدهمی با همسر خود را به خاطر ساعات کار طولانی از دست داده بودند. ولی در مورد نسل قدیم که درصد کمتری از زنان شاغل بوده‌اند این موضوع کمتر در میان بیماران زن رایج بود. تمام مردانی که در بستر مرگ با آنها صحبت شده، از سپری کردن ساعات و روزهای طولانی در محیط کار پشیمان بودند.
 ای کاش شهامت بیان احساسات خودم را داشتم
بسیاری از افراد در مقاطع مختلف زندگی و یا در شرایط گوناگون، برای حفظ مناسبات مسالمت‌آمیز با دیگران از بیان صریح احساسات خود طفره می‌روند. به همین خاطر زندگی آنها از آن چیزی که واقعا باید باشد فاصله می‌گیرد و یا آنها هیچگاه آن کسی نخواهند شد که آرزو و یا توانایی آن را داشته‌اند. بسیاری از افراد تحت تاثیر تلخکامی و یا ناکامی‌های ناشی از مماشات با دیگران و محیط، به بیماری‌های جدی مبتلا می‌شوند.
 ای کاش تماسم را با دوستانم حفظ کرده بودم
خیلی از افراد تا لحظات پایانی عمر قدر دوستان خوب و یا ارزش حفظ تماس با دوستان قدیمی را نمی‌دانند؛ و معمولا در فرصت کوتاه قبل از مرگ امکان جست‌وجو و پیدا کردن این دوستان قدیمی فراهم نیست. بسیاری از افراد چنان در زندگی خود غرق می‌شوند که به سادگی تماس با دوستان را فراموش و یا کلا حذف می‌کنند. بسیاری در لحظات پایان عمر خود از این‌که برای دوستی و روابط خود ارزش کافی قائل نبوده‌اند دچار پشیمانی می‌شوند.
 ای کاش به خودم اجازه می‌دادم که شاد‌تر باشم
این مورد از پشیمانی در کمال تعجب بسیار عمومیت دارد. بسیاری از افراد تا لحظات پایانی عمر خود متوجه نشده بودند که شاد بودن در حقیقت یک انتخاب است. بسیاری سالیان عمر خود را با تکرار عادات و الگوهای همیشگی زندگی خود طی کرده بودند. بسیاری به‌اصطلاح « آرامش » ناشی از تکرار الگو و عادات همیشگی را بر تغییر ترجیح داده بودند. و این هراس از تغییر، هم جنبه‌های فیزیکی و هم جنبه‌های احساسی و عاطفی زندگی را شامل می‌شود
[ جمعه 17 شهريور 1391برچسب:, ] [ ] [ ali ]

 

تيم واليبال نشسته ايران فيناليست شد

تيم واليبال نشسته ايران در ديدار نيمه‌نهايي مسابقات پارالمپيک 2012 لندن برابر روسيه به برتري رسيد و به فينال اين مسابقات صعود کرد.


 

تيم ملي واليبال نشسته ايران در ديدار نيمه‌نهايي مسابقات پارالمپيک 2012 لندن به مصاف روسيه رفت و در 3 ست پياپي و با نتايج 25-15، 25-18 و 25-18 به برتري رسيد و راهي ديدار فينال شد.
در ديگر ديدار نيمه‌نهايي بوسني در 3 ست و با نتايج 25-19، 25-20 و 25-14 برابر آلمان به پيروزي دست يافت و راهي فينال شد.
به اين ترتيب ايران بامداد شنبه در ديدار فينال به مصاف بوسني خواهد رفت. اين دو تيم در مرحله گروهي اين دوره از مسابقات رو در روي يکديگر قرار گرفته بودند که ايران توانست 3 بر يک به پيروزي دست يابد.
[ جمعه 17 شهريور 1391برچسب:, ] [ ] [ ali ]

 

 
          مجموع
چین  71 60 53 184
بریتانیا  31 39 38 108
روسیه  31 31 23 85
اکراین  27 18 23 68
استرالیا  25 18 26 69
آمریکا  23 21 27 71
آلمان  14 21 17 52
برزیل  14 10 5 29

12 ایران  8 5 6 19
 
[ جمعه 17 شهريور 1391برچسب:, ] [ ] [ ali ]

 عاشق شدم و عشق مرا بد نام کرد / داروغه شنید و مرا زندان کرد

در خلوت زندان به خود نالیدم / عاشق شود آنکس که مرا عاشق کرد . . .

.

.

.

عشق یعنی قلم از تیشه و دفتر از سنگ / که به عمری نتوان دست در آثارش برد . . .


ادامه مطلب
[ جمعه 17 شهريور 1391برچسب:, ] [ ] [ ali ]

 قدرت الله ایزدی بازیگر اصفهانی تئاتر و تلویزیون سکته کرده و در بخش ICU بستری شده است.

  

وی در سال ۱۳۳۵ در شهرستان برخوار و میمه استان اصفهان به دنیا آمد و در سال ۱۳۵۸ به عنوان آموزگار در وزارت آموزش و پرورش استخدام شد.

او در سال ۱۳۶۴ از طریق صدا و سیما وارد دنیای بازیگری شد و در سال ۱۳۷۵ اولین تئاتر خود را به روی صحنه برد. ایزدی در کنار فعالیت هنری به شغل معلمی نیز ادامه داده‌است. از جمله آثار او می‌توان به «کارآگاه رشید»، «رشید فراری» و «الم شنگه» اشاره کرد.

از خداوند منان سلامتی ایشان و همه بیماران را مسئلت می کنیم

[ جمعه 17 شهريور 1391برچسب:, ] [ ] [ ali ]

همان [خدايى] كه فرمانروايى آسمانها و زمين از آن اوست و خدا[ست كه] بر هر چيزى گواه است (۹)كسانى كه مردان و زنان مؤمن را آزار كرده و بعد توبه نكرده‏اند ايشان راست عذاب جهنم و ايشان راست عذاب سوزان (۱۰)

سوره بروج آیات 9 و 10

[ جمعه 17 شهريور 1391برچسب:, ] [ ] [ ali ]

 طرف دندونش درد می کرده میره دکتر میگه:

همه رو بکش بجز اونی که درد می کنه !

دکتر میگه چرا ؟
میگه: بذار مثل سگ تنها بمونه !

.

.

.

این حرف بزرگمهر که می گفت

“سحرخیز باش تا کامروا شوی” رو زیاد جدی نگیر

دور و بر ما، سحر خیز ها یا کله پز شدند یا نانوا !


ادامه مطلب
[ جمعه 17 شهريور 1391برچسب:, ] [ ] [ ali ]

یاران ناشناخته ام
چون اختران سوخته
چندان به خاک تیره فرو ریختند سرد
که گفتی
دیگر، زمین، همیشه، شبی بی ستاره ماند.

آنگاه، من، که بودم
جغد سکوت لانه تاریک درد خویش،
چنگ زهم گسیخته زه را
یک سو نهادم
فانوس بر گرفته به معبر در آمدم
گشتم میان کوچه مردم
این بانگ با لبم شررافشان:
آهای !
از پشت شیشه ها به خیابان نظر کنید!
خون را به سنگفرش ببینید! ...
این خون صبحگاه است گوئی به سنگفرش 
کاینگونه می تپد دل خورشید
در قطره های آن ...

 شاملو

[ جمعه 17 شهريور 1391برچسب:, ] [ ] [ ali ]

 برای کشتیهای بی حرکت

موجها تصمیم می گیرند . . .

.

.

.

ارزش گل تو به قدرِ عمری است که به پاش صرف کردی . . .


ادامه مطلب
[ جمعه 17 شهريور 1391برچسب:, ] [ ] [ ali ]

 همه روانشناسان به این نتیجه رسیده اند که افراد دروغگو احساس حقارت و کمبود امنیت و اعتماد به نفس پائین دارند که برای جبران آنها دست به مکانیسم دفاعی مثل دروغ گفتن می زنند.

 

ملکه فراهانی، کارشناس ارشد روانشناسی بالینی در گفتگو با خبرنگار باشگاه خبرنگاران گفت: تضاد عارضه ای است که در ذهن انسان شکل می گیرد و به معنی عدم پذیرش امر حقیقی و فرار به سوی توهم و ایده آل های فکری است، پدیده دروغگویی زمانی اتفاق می افتد که بین من ایده آل و من حقیقی فرسنگ ها فاصله بیفتد به این صورت که شخص در یک لحظه دو موضوع را در ذهن خود مرور می کند که یکی مربوط به آرزوها و زندگی ایده آلش است و دیگری در مورد آنچه که واقعیت دارد که اغلب مورد اول بر دومی سایه افکنده و ذهن را تحت تأثیر قرار می دهد.این کارشناس ارشد روانشناسی بالینی در خصوص علل و انگیزه دروغ گفتن افراد گفت: علل و انگیزه دروغ گفتن افراد عوامل شخصیتی مانند رویاپردازی، اغراق گرایی و خود بزرگ بینی و عوامل اجتماعی مانند درخطر قرار گرفتن موقعیت، اعتبار و شغل و دیگر عامل محافظت از منافع که فرد برای حفظ منافع خود برای دروغ گفتن تلاش می کنند مانند محافظت از آسیب، درگیری، ناراحتی، نگرانی و حریم خصوصی و… است.

وی ادامه داد: همه روانشناسان به این نتیجه رسیده اند که افراد دروغگو احساس حقارت و کمبود، عدم امنیت و اعتماد به نفس پائین دارند که برای جبران آنها دست به مکانیسم دفاعی مثل دروغ گفتن، می زنند.

در این گفتگو در زمینه پدیده دروغگویی، انواع آن و درمان این بیماری مصاحبه ای انجام شده که در ادامه با ما همراه باشید.


ادامه مطلب
[ جمعه 17 شهريور 1391برچسب:, ] [ ] [ ali ]

شهید محمد اصغری‌خواه، فرمانده گردان کمیل لشکر قدس گیلان بود که در نهم فروردین ماه ۱۳۶۷ در عملیات والفجر ده به شهادت رسید.

همسرش در خاطراتی که از این شهید بیان می‌کند، آورده است: توی صحبت‌های مقدماتی قبل از ازدواج، قول پنج سال زندگی رو بیشتر به من نداده بود. اواخر که به شش سال رسیده بود، به رُخ می‌کشید و می‌گفت: «خلف وعده کردم (کول دار بون آغوز پیداودی) یعنی زیر درختی بی‌ثمر، گردو پیدا کردی!»

ثمره این ازدواج دو فرزند به نام‌های «سجاد و سوده» است که یقیناً در حال حاضر به یک زن و مرد کامل تبدیل شده‌اند.

حضور پدر در صحنه‌های نبرد باعث شده بود که کودکان دلشان برای بابا بیشتر تنگ بشود و برایش نامه بنویسند. این خطوط سطرهایی از نامه “آقا سجاد” به پدرش است که با دست‌خط خود آن را نوشته است.

یکی از هم‌رزمان شهید اصغری‌خواه می‌گوید:

«برای اولین بار بود که پسرش برایش نامه نوشته بود. با افتخار نامه را می‌خواند و به ماها که مجرد بودیم، می‌گفت: «شماها چه می دونید متأهل بودن یعنی چی؟ ببینید پسرم برام چی نوشته؟!» او چندین بار نامه را خواند و گریه کرد.»

متن نامه سجاد به پدرش:

به نام خدا

خدمت پدر بزرگوارم سلام

امیدوارم که حالتان خوب باشد. بابا جان من و سوده دلمان برایت تنگ شده است. زودتر دشمنان را بکش و پیش ما بیا و ما را بیرون ببر؛ زیرا از وقتی که شما به جبهه رفتید مامان ما را هیچ جا نبرده. من همیشه به مدرسه و سوده به کودکستان می‌رود. ما همیشه سفارش شما را به یاد می‌آوریم. بابا جان من به شما قول می‌دهم که پسر خوبی و مانند شما دلیر باشم و نمرات خوب بگیرم.

 

خدا نگهدار شما، پسرت سجاد

[ جمعه 17 شهريور 1391برچسب:, ] [ ] [ ali ]

 مردی در هنگام رانندگی، درست جلوی حیاط یک تیمارستان پنچر شد و مجبورشد همانجا به تعویض لاستیک بپردازد. هنگامی که سرگرم این کار بود، ماشین دیگری به سرعت ازروی مهره های چرخ که در کنار ماشین بودند گذشت و آنها را به درون جوی آب انداخت و آب مهره ها را برد. مرد حیران مانده بود که چکار کند. تصمیم گرفت که ماشینش را همانجارها کند و برای خرید مهره چرخ برود. در این حین، یکی از دیوانه ها که از پشت نرده های حیاط تیمارستان نظاره گر این ماجرا بود، او را صدا زد و گفت: از ٣ چرخ دیگر ماشین، از هر کدام یک مهره بازکن و این لاستیک را با ٣ مهره ببند و برو تا به تعمیرگاه برسی. آن مرد اول توجهی به این حرف نکرد ولی بعد که با خودش فکر کرد دید راست می گوید و بهتر است همین کار را بکند. پس به راهنمایی او عمل کرد و لاستیک زاپاس را بست. هنگامی که خواست حرکت کند رو به آن دیوانه کرد و گفت: «خیلی فکر جالب و هوشمندانه ای داشتی. پس چرا توی تیمارستان انداختنت؟ دیوانه لبخندی زد و گفت: من اینجام چون دیوانه ام. ولی احمق که نیستم!

[ جمعه 17 شهريور 1391برچسب:, ] [ ] [ ali ]

 

 

مدال طلاي سيامند رحمان با رکوردشکني


سيامند رحمان با رکوردشکني موفق به کسب مدال طلاي دسته فوق سنگين وزنه‌برداري و هشتمين مدال طلاي ايران در پارالمپيک شد.


 

 رقابت‌هاي وزنه‌برداري قدرتي بازي‌هاي پارالمپيک در دسته فوق سنگين با رکوردشکني و مدال طلاي سيامند رحمان به پايان رسيد.
سيامند رحمان با بلند کردن وزنه‌ي 270 کيلوگرم رکورد پارالمپيک را شکست و در همان ابتداي کار مدال طلاي خود را قطعي کرد. رحمان در حرکت دوم هم وزنه 280 کيلويي را مهار کرد. ملي‌پوش ايران براي حرکت سوم خود به رکورد جهان که 291 کيلوگرم و متعلق به خودش است حمله کرد و وزنه اي 10 کيلو سنگين تر يعني 301 کيلوگرم را درخواست کرد که يک دست او در بالا آوردن وزنه کم آورد و اين رکورد ثبت نشد.اما همانند المپيک که قوي ترين مرد جهان يک ايراني بود، عنوان قوي‌ترين مرد پارالمپيک هم به ملي‌پوش توانمند ايران رسيد.
نزديک‌ترين رقيب رحمان، فاريس از عراق بود که وزنه 242 کيلويي را مهار کرد و نقره گرفت. وزنه بردار کره جنوبي نيز به مدال برنز رسيد.
با کسب اين مدال طلا، ايران جايگاه نهمي خود را از فرانسه که 7 مدال طلا دارد پس گرفت و تا اين لحظه اين جايگاه يک رقمي را به خود اختصاص داده است.
در حالي که ايران و فرانسه براي کسب جايگاه نهمي اين روزها رقابت نزديکي دارند، با مدال طلاي سيامند رحمان ايران براي گرفتن جايگاه هشتم از برزيل، تنها سه مدال طلا فاصله دارد.
[ پنج شنبه 16 شهريور 1391برچسب:, ] [ ] [ ali ]

 کریم خان زند هر روز صبح علی الطلوع تا شامگاه برای دادخواهی ستمدیدگان، رفع ستم و احقاق حقوق مردم در ارک شاهی می نشست و به امور مردم رسیدگی می کرد. یک روز مردک حقه باز و چاپلوسی پیش آمد و همین که چشمش به کریم خان افتاد، شروع به های و های گریستن کرده و سیلاب اشک از دیدگان فرو ریخت، او طوری گریه می کرد که هق و هق هایش اجازه سخن گفتن به او نمی داد.

شاه که خود را وکیل الرعایا می نامید؛ دستور داد او را به گوشه ای برده، آرام کنند زان پس به حضور برسد. مردک حقه باز را بردند و آرام کردند و در فرصت مناسب دیگری به حضور کریم خان آوردند.

کریم خان قبل از آنکه رسیدگی به کار او را آغاز کند نوازش و دلجویی فراوانی از وی به عمل آورد و آنگاه از خواسته اش جویا شد. آن مرد گفت: “من از مادر کور و نابینا متولد شدم و سالها با وضع اسف باری زندگی کرده و نعمت بینایی و دیدن اطراف و اکناف خود محروم بودم تا اینکه روزی افتان خیزان و کورمال خود را روی زمین کشیدم و به سختی به زیارت آرامگاه پدر شما رفته و برای کسب سلامتی خود، متوسل به مرقد مطهر ابوی مرحوم شما شدم. در آن مزار متبرک آنقدر گریه کردم که از فرط خستگی ضعف،‌ بیهوش شده ، به خواب عمیقی فرو رفتم! در عالم خواب و رویا، مردی جلیل القدر و نورانی را دیدم که سراغ من آمد و گفت: ابوالوکیل پدر کریم خان هستم. آنگاه دستی به چشمان من کشید و گفت برخیز که تو را شفا دادم! از خواب که بیدار شدم،‌ خود را بینا دیدم و جهان تاریک پیش چشمانم روشن شد! این همه گریه و زاری امروز من از باب تشکر و قدر دانی و سپاسگذاری از والد ماجد شما بود!”.

مردک حقه باز که باادای این جملات و انجام این صحنه سازی مطمئن بود کریم خان را خام کرده است، منتظر دریافت صله و هدیه و مرحمتی بود که مشاهده کرد کریم خان برافروخته شده، دنبال د‍ژخیم می گردد! موقعی که دژخیم حاضر گردید کریم خان دستور داد چشمان مرد حقه باز را از حدقه بیرون بکشد! درباریان و بزرگان قوم زندیه به دست و پای کریم خان افتادند و شفاعت مرد متملق و چاپلوس را کرده و از وکلیل الرعایا خواستند از گناه او در گذرد. کریم خان که ذاتا آدم رقیق القلبی بود، خواهش درباریان و اطرافیان را پذیرفت، ولی دستور داد مرد متملق را به فلک بسته، چوب بزنند!

هنگامی که نوکران شاه مشغول سیاست کردن مرد حقه باز بودند کریم خان خطاب به او گفت: “مردک پدر سوخته! پدر من تا وقتی زنده بود در گردنه بید سرخ، خر دزدی می کرد من که مقام و مسند شاهی رسیدم عده ای متملق برای خوشایند من و از باب چاپلوسی برایش آرامگاهی ساختند و مقبره ای برپا کردند و آنجا را عنیان ابوالوکیل نامیدند. اکنون تو چاپلوس دروغگو آمده ای و پدر خر دزد مرا صاحب کرامت و معجزه معرفی می کنی؟! اگر بزرگان مجلس اجازه داده بودند دوباره چشمانت را در می آوردم تا بروی برای بار دوم از او چشمان تازه و پر فروغ بگیری!” .

مردک سرافکنده و شرمسار به سرعت از پیش او رفت و ناپدید شد.

برگرفته از کتاب هزار دستان نوشته اسکندر دلدم

[ چهار شنبه 15 شهريور 1391برچسب:, ] [ ] [ ali ]

 

sohrab شعر کفشهایم کو سهراب سپهری

کفشهایم کو؟
چه کسی بود صدا زد سهراب؟
آشنا بود صدا؛ مثل هوا با تن برگ
مادرم در خواب است
و منوچهر و پروانه و شاید همه‎ی مردم شهر
شب خرداد به آرامی یک مرثیه از روی سر ثانیه‎ها می‎گذرد
و نسیمی خنک از حاشیه‎ی سبز پتو خواب مرا می‎روبد
بوی هجرت می‎آید

[ چهار شنبه 15 شهريور 1391برچسب:, ] [ ] [ ali ]

 تمساح

گردشگری در یک خلیج کوچک مشغول ماهیگیری بود که ناگهان قایقش واژگون شد، چاره ای جز شنا کردن تا ساحل نبود. ولی از انجا که شنیده بود سابقا در این محل تمساح ها زندگی میکرده اند از ترس لبه ی قایق را گرفت.

ناگهان پیرمردی را در ساحل دید و از او پرسید: هیچ تمساحی این اطراف هست ؟

پیرمرد پاسخ داد: هیچ تمساحی، سالهاست…

گردشگر احساس امنیت کرد و بدون شنیدن ادامه صحبت و با فراغ بال به سمت ساحل شروع به شنا کرد . در نیمه راه پیرمرد را دید که با ترس و تعجب او را نگاه میکند و برایش دعا میخواند…

پس دوباره با صدای بلند پرسید: راستی چطور از شر تمساح ها راحت شدید؟

پیرمرد فریاد زد: ما کار خاصی نکردیم، کوسه های داخل آب دخل همشون رو آوردند!

[ چهار شنبه 15 شهريور 1391برچسب:, ] [ ] [ ali ]

 اگر باشی محبت روزگاری تازه خواهد یافت / زمین در گردشش با تو مداری تازه خواهد یافت

دل من نیز با تو بعد از آن پاییز طولانی / دوباره چون گذشته نوبهاری تازه خواهد یافت. . .


.
.
.


ساقی و مطرب و می جمله مهیاست ولی
عیش بی یار نشود یار کجاست . . . ؟


ادامه مطلب
[ چهار شنبه 15 شهريور 1391برچسب:, ] [ ] [ ali ]

 از دیگران شکایت نکن ، خودت را تغییر بده

از آنجا که برای محافظت از پای خود

پوشیدن یک دمپایی آسان تر از فرش کردن کل زمین است . . .

.

.

.

یک انسان بزدل چند بار قبل از مرگ طعم آنرا میچشد

اما یک انسان شجاع یک بار میمیرد . . .


ادامه مطلب
[ چهار شنبه 15 شهريور 1391برچسب:, ] [ ] [ ali ]

 خنده بازار یا تمسخر ارزشها

«خنده بازار» علیرغم وجود برخی کاستی‌ها از جمله برنامه‌های پرمخاطب سیماست که توانسته در برخی حوزه‌ها موثر واقع شود ولی اتفاق ناخوشایند اخیر نشان از یک ناآگاهی نگران‌کننده در مورد مسایل مذهبی برنامه‌سازان است.

 شخصی کنار جوی آبی نشسته بود، دید سیبی بر روی آب می‌آید، دست برد و سیب را برداشت و خورد. بعد از خوردن سیب به فکر افتاد که این سیبی که خوردم از کجا بود؟ پس از جستجوی بسیار به باغی رسید که سیب از آن باغ بود. از صاحب باغ سوال کرد: من سیبی از روی آب برداشتم و خوردم و بعد فهمیدم که سیب از باغ شما بوده است. نزد شما آمده‌ام که مرا حلال کنید یا آنکه قیمتش را بپردازم. صاحب باغ در جواب گفت: این باغ فقط از من نیست، ما چهار برادریم و من سهم خود را به شما بخشیدم. گفت: بسیار خوب، آن سه برادر کجا هستند، جواب داد: دو تا دیگر از برادرانم در ایران هستند و یکی در خارج از ایران. نزد آن دو برادر رفت و حلالیت طلبید و سپس بار سفر بست و به خارج از ایران رفت و خود را به در خانه آن برادر رسانید و قصه را بیان کرد. آن برادر چهارم تعجب کرد که این فرد کیست که برای یک چهارم سیب این همه راه را طی کرده و به اینجا آمده تا حلالیت بطلبد. گفت: من سهم خودم را به شما بخشیدم ولی به یک شرط و آن شرط این است که دختری دارم از چشم کور و از زبان لال و از گوش کر. اگر قبول کنی با او ازدواج کنی حلالت می‌کنم و الا نه.

جوان قدری تامل کرد و پذیرفت. وقتی مراسم عقد تمام شد و داخل حجله رفتند، عروس را حوریه‌ای از حوران بهشتی دید. از حجله بیرون آمد و به پدر دختر گفت: شما گفتید دخترتان کور و کر و لال است. گفت: آری، من دروغ نگفتم، گفتم: کور است چون تا به حال چشمش به نامحرم نیفتاده. کر است، گوش او صدای نامحرم و صدای ساز و آواز و غنا نشنیده. لال است، زبانش به دروغ و غیبت و ناسزا و تکلم با نامحرم باز نشده است. مدت‌ها از درگاه حضرت حق درخواست می‌کردم که خدایا داماد خوبی که هم کفو این دختر باشد به من مرحمت کن. خدا دعای مرا مستجاب کرد و دامادی متقی چون تو که این همه مسافت راه را پیمودی، برای این که یک چهارم سیبی را که خوردی حلال باشد نصیبم کرد.

این داستان ازدواج پدر و مادر عالم جلیل القدر احمد بن محمد اردبیلی معروف به «مقدس اردبیلی» است که در بین داستانهای مذهبی شهرت زیادی دارد بطوریکه از این داستان اقتباس های زیادی هم صورت گرفته است.

باعث تاسف است که این داستان دستمایه یکی از آیتم های طنز برنامه «خنده بازار» می شود که البته با اهانتهایی هم همراه بوده است.

این داستان یک داستان مشهور است و باید دید چگونه سرگذشت مفاخری اینچنین مورد چنین اهانت هایی قرار میگیرد.

اگر این اتفاق را عمدی تلقی کنیم بدبینانه به ماجرا نگاه کرده ایم ولی در صورت وجود ناآگاهی، این مورد اوج ناآگاهی برخی دست اندرکاران سیما نسبت به موضوعات مذهبی را نشان می دهد. یعنی هم نویسنده هم کارگردان برخی برنامه ها و برخی ناظران پخش از این مضامین بی بهره اند. 

اگر فرض را هم بر این بگذاریم که نویسندگان، این ماجرا را در جایی بدون ذکر نام خوانده یا شنیده‌اند و نادانسته و ناخواسته چنین اشتباهی را مرتکب شده‌اند، این مساله برای سیستم نظارتی صداوسیما یک اتفاق بدی است که باید برای آن چاره ای اندیشید.

[ چهار شنبه 15 شهريور 1391برچسب:, ] [ ] [ ali ]

[ چهار شنبه 15 شهريور 1391برچسب:, ] [ ] [ ali ]
صفحه قبل 1 ... 39 40 41 42 43 ... 146 صفحه بعد
.: Weblog Themes By Iran Skin :.

درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید.امیدوارم لحظات خوبی را در این وبلاگ داشته باشید.
امکانات وب

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 853
بازدید دیروز : 40
بازدید هفته : 853
بازدید ماه : 2215
بازدید کل : 436126
تعداد مطالب : 4364
تعداد نظرات : 1580
تعداد آنلاین : 1

فروش بک لینکطراحی سایتعکس